ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)
ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

دخالت بیگانگان در انقلاب های مخملی

پروفسور سید حمید مولانا:  
  
 
 دخالت بیگانگان در انقلاب های مخملی یک عنصر همیشگی است

 

مشاور رئیس جمهور در امور بین الملل با اشاره به مراحل وقوع انقلاب مخملی در یک  

 

کشور، حضور بیگانگان در کودتای مخملی را یک عنصر همیشگی عنوان کرد و گفت: در  

 

یک انقلاب مخملی همیشه باید دست دخالت یک یا چند دولت بیگانه که با حکومت وقت  

 

معاندت دارند در میان باشد.

 

به گزارش رجانیوز، پروفسور سید حمید مولانا رئیس سابق دپارتمان ارتباطات بین  

 

ا لملل دانشگاه امریکن و مشاور رئیس جمهور، در سلسسه نشست های تخصصی  

 

درتیر و مرداد ماه 1388 با عنوان «بررسی تطبیقی متغیرهای سیاسی و اجتماعی  

 

انقلاب‌های رنگی» که در مرکز مطالعات، تحقیقات و آموزش وزارت کشور برگزار شد  

 

به بررسی و تحلیل تاریخچه انقلابهای رنگی، مراحل وقوع انقلاب مخملی ، زمینه‌ها 

 

 و عوامل موفقیت آن پرداخت که متن کامل این سخنرانی به شرح ذیل است:  

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب رنگی که بنده آن را همان انقلاب مخملی می‌دانم الگویی است که آمریکایی‌ها برای تسلط بر اقمار وابسته به اتحاد جماهیر شوروی سابق در منطقه آسیای میانه و اروپای شرقی طراحی نموده و استفاده می‌کنند. این نوع از انقلاب که به عکس انقلاب‌های فرانسه، روسیه و چین در تعریف کلاسیک انقلاب نمی‌گنجد عبارتست از فرآیند انتقال حکومت از دست یک عده به دست عده‌ای دیگر بدون توسل به نظامی‌گری و خونریزی؛ که تحت حمایت‌های تبلیغاتی و مالی آمریکا و تعدادی از دولت‌های اروپایی صورت می‌گیرد.

اینجانب اواخر دهه 1980 که اتحاد جماهیر شوروی در آستانه فروپاشی بود در روسیه حضور داشتم؛ در زمان ناآرامی‌های مجارستان، آلمان شرقی و چک و اسلواکی نیز سفرهایی به این کشورها داشتم زیرا که برای تدریس توسط دانشگاههای آنجا از من دعوت می‌شد. ضمن اینکه من در اصل در دانشگاه آمریکن واشنگتن مستقر بودم که در آن زمان منشأ تولید این پروپاگانداها محسوب شده و بسیاری از مطالعات و نظریه‌های روابط بین‌الملل از آنجا پاگرفته است.

در ماجرای 30 تیر 1331 که ظرف مدت کمتر از 48 ساعت قوام السلطنه برکنار شد و مصدق دوباره نخست‌وزیر شد، من شخصاً ناآرامی‌های بهارستان را مشاهده می‌کردم و می‌دیدم که آن هم مصداقی از حرکت‌های مردمی بود. پس از آن، کودتای 28 مرداد را هم من به چشم خود مشاهده کردم. در این گفتار بنده قصد دارم که مبتنی بر چنین تجربه‌ای از یک دیدگاه تاریخی به بررسی و توضیح انقلاب مخملی بپردازم. به عبارتی، مطالب این گفتار را به جای نقل از مستندات رسانه‌‌ای بیشتر بر اساس شواهد و تجربه‌های عینی خود برای شما بیان خواهم نمود.

اوضاع و مناسبات مختلف حاکم بر جهان ظرف 200 سال گذشته را که مطالعه کنیم، می‌بینیم در ابتدا زمانی که شرایط جهان بطور کامل در تسلط چند امپراطوری محدود نظیر چین، آلمان، فرانسه، انگلستان، عثمانی و اتریش و مجارستان بود تعداد کشورهایی که از یک حاکمیت مستقل برخوردار باشند انگشت شمار بوده و کلیه کشورها یا جزء قلمرو اصلی امپراطوری‌ها و یا از مستعمرات آنها محسوب می‌شدند.

وقوع جنگ‌های جهانی اول و دوم باعث زوال امپراطوری‌ها شد. در سال 1945 که سازمان ملل و چند سال بعد از آن زمانی که یکی از زیرمجموعه‌های اصلی آن یعنی یونسکو تأسیس می‌شود تعداد اعضای آنها کمتر از 50 کشور است که ظرف 50 سال اخیر به حدود چهار برابر افزایش پیدا می‌کند. به عبارتی، پس از فروپاشی امپراطوری‌ها به فاصله 50 سال گذشته شاهد ظهور و تکثیر فزاینده دولت ملت‌های تازه استقلال یافته می‌باشیم. موازی این پدیده، شاهد ظهور یک پدیده منفی هستیم که عبارتست از بروز کودتاهای متعدد در داخل این دولت ملت‌ها.

شکل این کودتا در ابتدا به صورت نظامی بود و نیروهای نظامی نقش محوری کودتاها را به عهده داشتند. بنده به خاطر دارم که در دهه 1320 شمسی کودتاهای متعددی در کشور ترکیه صورت گرفت. در آمریکای لاتین هر ماه شاهد یک کودتا بودیم. در خود ایران طی یک قرن گذشته لااقل سه مورد کودتای نظامی اتفاق افتاده است. نخست، کودتای محمدعلی شاه، معروف به استبداد صغیر بود که با حمایت روسیه صورت گرفت و خوشبختانه شکست خورد. مورد دوم، کودتای رضاخان و سید ضیاء بود که محمل انتقال قدرت از قاجار‌ها به پهلوی‌ها شد. و سومین مورد کودتای نظامی، کودتای مشهور 28 مرداد بود.

با این وصف، از 30 سال پیش به این طرف، مشاهده می‌شود که سیل کودتاهای نظامی در کشورهای جهان فروکش کرده است. دلایل این امر را می‌توان در دو عامل زیر خلاصه کرد. عامل نخست افزایش جمعیت و عامل دیگر افزایش آگاهی‌های سیاسی آحاد مردم در کشورهای جهان بوده که باعث شده است انجام کودتاهای نظامی در کشورها گران تمام شده و کودتاگران به فرض موفقیت در تصاحب حکومت، نمی‌توانند مشروعیت سیاسی لازم را کسب نمایند. از این‌رو، کشورهای استعمارگری نظیر آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه و حتی ایتالیا در تلاش برای سرنگون‌سازی حکومت‌‌‌های مخالف خود، به جای کودتای نظامی، دو روش دیگر طراحی و اجرا کرده‌اند. روش نخست، اعمال تحریم اقتصادی می‌باشد. شیوه دیگر، تحمیل فشارهای سیاسی از طریق رسانه‌ها، احزاب و سمن‌ها می‌باشد که این روش به ویژه از 20 سال اخیر شروع شده است.

در این ارتباط می‌توان به دو عنوان سند رسمی دولت ایالات متحده آمریکا اشاره کرد که به صراحت به کارگیری چنین روش‌هایی را علیه دولت‌های مخالف آمریکا توصیه می‌کند. مورد نخست، سند شماره 68 می‌باشد که بیانگر استراتژی سیاسی و نظامی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بوده و به دنبال تأمین و پاسداری از منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا در داخل و خارج از آن کشور است. مورد دوم، سند شماره 130 شورای امنیت ملی آمریکاست که در آن به صراحت ذکر می‌شود که «دولت آمریکا باید از ابزارهای قدرت نرم نظیر رسانه، احزاب سیاسی، گروه‌های مردمی و شیوه‌های روانی به نحو حداکثر استفاده کرده و تا حد امکان آن را جایگزین دخالت‌های نظامی نماید.»

در این راستا، ایالات متحده آمریکا کشور کوبا را به عنوان نخستین هدف تهاجمات رسانه‌ای خود مشخص می‌کند. به عبارتی، آمریکا که تا قبل از تصویب سند 130 شورای امنیت ملی، فقط یک برنامه رادیویی در کوبا داشت از آن زمان به بعد اقدام به پخش مستقیم و زنده یک برنامه تلویزیونی در این کشور نموده و از آن طریق فشار بسیار زیادی علیه حکومت کاسترو اعمال کرد.

مراحل شکل‌گیری یک انقلاب مخملی در یک کشور مشخص را می‌توان در پنج مرحله توضیح داد. البته قبل از اینکه بخواهیم این پنج مرحله را بطور مفصل شرح دهیم ابتدا لازم است که این نکته را متذکر شویم که در یک انقلاب مخملی همیشه باید دست دخالت یک یا چند دولت بیگانه که با حکومت وقت معاندت دارند در میان باشد.

الف. مرحله نخست شکل‌گیری یک انقلاب مخملی، ذهنیت‌سازی گروهی از افراد جامعه هدف به سمت پذیرش ارزش‌های غربی (به ویژه آمریکایی) است. این مرحله بصورتی تدریجی و در طول زمان دنبال می‌شود. لذا می‌تواند از نظر مسئولان حکومت وقت کاملاً پوشیده بماند. به عنوان مثال، بسیاری معتقدند که ایالات متحده آمریکا در قالب طرح مارشال - که عبارت بود از طرح کمک‌های سیاسی و اقتصادی آمریکا به اروپای بعد از جنگ جهانی دوم – در واقع به دنبال ترویج ارزش‌ها و گرایشات آمریکایی در کشورهای اروپایی بود؛ که البته موفق هم شد زیرا که می‌بینیم در آن زمان بازار مشترک اروپا به اتحادیه اروپا تغییر پیدا می‌کند و نهادهای مالی و تجاری اروپایی‌ها دقیقاً منطبق با الگوی آمریکایی تنظیم می‌گردد.

اما درخصوص ایران، سه مؤلفه جامعه‌شناختی وجود دارد که می‌‌تواند اهمیت و حساسیت این مرحله نخست را افزایش دهد. مؤلفه نخست، جوان‌ بودن جمعیت ایران است. مؤلفه دوم، این واقعیت است که جمعیت ایران تقریباً به یکباره دو برابر رشد داشته است. و سومین مؤلفه، این واقعیت است که ایران به دلیل برخورداری از رشد سریع اقتصادی با شکل‌گیری طبقه متوسط متورمی روبه‌رو می‌باشد که هنوز ارزش‌های چندان تثبیت شده‌ای پیدا نکرده است.

از این رو، در راستای پیش‌گیری از انقلاب‌های مخملی در ایران توجه به این مرحله و اهتمام به جلوگیری از به ثمر نشستن آن بسیار ضروری و تعیین کننده است. آمریکایی‌ها در حال حاضر در تلاش هستند که از طریق نفوذ در احزاب و رسانه‌های موجود و در صورت امکان، راه‌اندازی احزاب و رسانه‌های جدید به اهداف خود در این مرحله دست پیدا کنند. البته در این خصوص راه‌اندازی سمن‌های سبز و فمنیستی نیز می‌تواند در راستای چنین اهدافی بکار گرفته شود.

ب. دومین مرحله شکل‌گیری یک انقلاب مخملی، ایجاد تشکل‌های سازمانی مورد نیاز آن است.

ج. سومین مرحله آن، تعیین رهبر یا رهبران یک انقلاب مخملی است. به عنوان نمونه، گورباچف و شوارنادزه، رهبرانی بودند که برای تحرکات غرب علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق تعیین شدند.

د. مرحله چهارم شکل‌گیری یک انقلاب مخملی، راه‌اندازی یک جریان مشخص است. برای راه‌اندازی چنین جریانی به دو طریق عمل می‌شود. کشورهای غربی از طریق رصد اوضاع و تحولات داخلی کشور هدف به دنبال مشاهده بحران‌ها کمین می‌کنند و در صورت مشاهده کوچکترین بحرانی از آن به عنوان حربه تبلیغاتی خود علیه حکومت وقت استفاده می‌نمایند. در روش دوم، این خود کشورهای غربی هستند که در داخل کشور هدف به ایجاد بحران اقدام می‌کنند و بر اساس آن جریان اجتماعی و سیاسی مخالف حکومت وقت را به وجود می‌آورند.

هـ . پنجمین مرحله شکل‌گیری یک انقلاب مخملی، انتخاب شعار یا شعارهای مناسب برای ترسیم آرمان یا آرمان‌های اصلی جریان مخالف است. که در این خصوص مشاهده می‌شود که معمولاً عناوینی نظیر دموکراسی، آزادی، مشارکت، حقوق‌بشر، فمنیسم و یا جامعه‌مدنی به عنوان آرمان‌ها و شعارهای این جریانات تعیین می‌گردد. به عنوان نمونه، همین ایده «جامعه مدنی» از اوایل دهه 1980 به بعد رایج شده است و پس از جمهوری‌های شوروی سابق به ایران سرایت پیدا کرده است.

برای اینکه یک انقلاب مخملی پس از شکل‌گیری، به هدف اصلی خود که تغییر حکومت وقت است دست پیدا کند لازم است که دو عامل اصلی زیر در کشور هدف محقق باشد.

الف. نخست، نخبگان کشور هدف نسبت به پایه‌‌های مشروعیت حکومت وقت، بسیار ناراضی باشند البته صرف تردید داشتن نخبگان راجع به مشروعیت حکومت وقت نمی‌تواند به موفقیت یک انقلاب مخملی علیه آن بیانجامد.

ب. عامل دوم، وجود یک الگوی مشخص است که بتواند گرایش‌های مردم را به سمت خود جلب نماید. به عبارتی اگر یک الگوی مشخص و از قبل تبیین شده وجود نداشته باشد و یا نتواند گرایشات مردم را به خود جلب نماید، آنگاه انقلاب مخملی مورد نظر به موفقیت نخواهد رسید.

با این توضیحات، آنچه درخصوص ناآرامی‌های اخیر کشور ایران می‌توان گفت این حقیقت است که غرب در تهییج و ترغیب آشوبگران در حوادث اخیر به عنوان حربه‌ای برای تضعیف نظام و ایجاد اغتشاش در کشور بهره گرفته است.

در چنین شرایطی لازم است بین نهادهای سه‌گانه دولت، دانشگاهها و اتاق‌های فکر و رسانه‌ها در کشور همگرایی بیش از اینها باشد. به عنوان مثال، در جامعه‌ای نظیر ایالات متحده آمریکا، این سه نهاد در بیش از 90 درصد مبانی نظام خود با یکدیگر هم راستا و هم جهت می‌باشند. به دیگر سخن، برای اینکه یک جامعه از ناحیه ذهنیت‌سازی‌های منفی مخالفان و معاندان خود دچار آسیب و بحران نشود لازم و ضروری است که این نهادهای سه‌گانه توافق و همگرایی بالایی راجع به اصول نظام داشته باشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد