ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)
ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

مال مردم مال بابات است؟/ درد مـردم از غـم تحریم نیست

به گزارش جهان به نقل از صراط، این شعر که توسط حدادیان سروده شده بود دارای ایهام و کنایه های بسیاری بود .

حاج سعید حدادیان ذاکر اهل بیت (ع) در شب ششم از برنامه های مناجات شبهای ماه مبارک رمضان در هیئت رزمندگان غرب تهران شعر زیبایی بر زبان جاری ساخت.


در بخشهایی از این شعر حاضران که به وجد آمده بودند در پاسخ به مصرع های سوالی یکصدا فریاد "نه" سر می دادند.
 

 متن کامل این شعر در زیر آمده است. 


خسته ام از توبه های سَرسَری     از هوای نفس و از دیو و پری
 
دوستـــانِ دشـمـنـم در یـاوری     مــادرانِ بـدتـر از نـامـــادری
 
باید امشب رفت راه دیگـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
عده ای خوابند، پس بیدار کو؟     عده ای مست اند، پس هوشیار کو؟
 
پـس زبـان مـیـثـم تـمّــار کو؟     در شبـــــ روشـنـگری عـمـار کـــو؟
 
قهـرمانِ غرقِ غربت رهبری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
کـاش مـولایـم علـی تنــها نبـود     ایـن جوابـــ روضـه هـای مـا نبـود
 
ایـن جوابــــ ظهـر عـاشـورا نبـود     ایـن جوابـــ حضرت زهــرا(س) نبـود
 
فوت و فن های فرار از روسری
الامـان الغـوث یابن العسگـری
 
****
 
خـوش خیالان خوب رندی می کنند     جـای مـردی، مآرد رنآدی می کنند
 
گلــه گلــه گــاو بــنــدی می کنند     گاو صندوق، چشم بندی می کنند
 
گم شده اسناد با جادوگری
الامان الغوث یابن العسگـری
 
****
 
عـده ای بـا یـاد قُـدقُـد آس و پاس     عده ای از جوجه خواران در تراس
 
الغرض جمع است مردم را حـواس     اخـتـلاس و اخـتلاس و اخـتلاس
 
چشم ما باشد به روز داوری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
مال مردم مال بابات است؟ نه     وقـفـــ خــرج انتـخـابـات اســت؟ نه
 
جرم تو لازم به اثبات است؟ نه     این همان مسئول محتاط است؟ نه
 
کـوس آقایی زند هر نوکـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
دور از جـــان هــمـــه افــراد دزد     داد بر مردم به کوچه یاد دزد
 
در شلوغی می زند هی داد دزد     چــوب را بــردار تا فـریـاد دزد
 
لاجـرم آید به گوشِ هر کری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
جنگ با ما کار هر دژخیم نیست     چاره دژخیم ها تعظیم نیست
 
درد مـردم از غـم تحریم نیست     در دل اهـل عبادت بیم نیست
 
آه از این فتنه ها و خود سری
الامان الغـوث یابن العسگـری
 
****
 
مجـلـس اهـل دعـا پـر رونـق است     هق هق اهل بکا چون حق حق است
 
صلح و جنگ این ولایت مطلق است     اهـل بـاطـل نـوبـت جـاء الحـق است
 
می دهد این ذکر ما را برتری
الامان الغوث یابن العسگـری
 
****
 
از منافق هرچه می افتد نقاب     مـی شود پـر رو تـر و حاضـر جواب
 
با دم از حـق بشر با آب و تاب     کشتن شهری مسلمان شد ثواب
 
سوخت جان شیعه در ناباوری
الامـان الغتوث یابن العسگـری
 
****
 
آه از اینگونه کشتار، آه آه     آه از این جانسوز اخبار، آه آه
 
آه از اوضـاع میانمـار، آه آه     پس کجایی ای علمدار، آه آه
 
ای که امـت را امـیـد آخـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
حق نمی گردد فنا در زیر سُم     نیست آیا بدتر از بمب اتم؟
 
کشتـن یک شهر در اخبـار گُم     ایـهـا الـمـذمـل ، قُـم، قُـم
 
 
تا که با شمشیر فریاد آوری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
مـا دعـا کـردیـم و آنـهـا بـرده اند     نوحه خوان ما، سینه زنها برده اند
 
بی کفـن ها بی کفن ها برده اند     مـردهـا تنـها نـه ، زن هـا بـرده اند
 
ای شهادت باز از ما می بری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
یک طرف از دست خود جان برلبم     یک طرف بالا نرفته یا ربـم
 
یک طـرف از هـجـر در تـاب و تبـم     یک طـرف یـاد مزار زینـبـم
 
با مزار عمه ات کین گستری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
شیعه مولا جان چنین بی کس نبود     روزی ما دست خار و خس نبود
 
در کـبــوتـر خـانـه هـا کـرکـس نبـود     قبر زهرا بود مخفی، بس نبود؟
 
حیدری کن حیدری کن حیدری
الامـان الغـوث یابـن العسگـری
 
****
 
خوب شد این باب آخر وا نشد     قبـر زهـرا مـادرت پیـدا نشد
 
چـون بقیـع بازیچه اعداء نشد     یا که ویران مثل سامرا نشد
 
ای که فـکـر انـتـقام مـادری
الامان الغوث یابن العسگری

اختلاس نگوئید ؟

در دوران نوجوانی با پسر خاله ام که بیشتر هم صحبت بودیم مدام از درآمد بیشتر و رسیدن به بعضی جاها و ... صحبت می کردیم . روزی از من قرض خواست و من پول تو جیبی که داشتم بهش دادم و بخاطر مچاله بودنش عذر خواستم که بر گشت و گفت من از خدا چیز زیادی نمی خواهم فقط دو سه گونی پول مچاله شده و پاره شده بهم بده راضی هستم . دیروز یکی از دوستان تعداد صفرهای اختلاس بانک صادرات را ازم پرسید و چه فکر ها که به صفر های آن نداشت .......

امروز خواستم مطلبی در این مورد بنویسم که شعر آقای قزوه را دیدم و گفتم این شعر امروز از همه مطالب من بهتر خواهد بود پس بخوانید : 


به من مربوط نیست که سایت‌ها چه می‌نویسند
که دولت چه می‌خواهد از جان مجلس
یا مجلس چگونه کنار می‌آید با قوه قضاییه ...
به من مربوط نیست که اختلاس سه هزار میلیاردی یعنی چه
و اصلا سه هزارمیلیارد چقدر است و
پشت ماجرا چه پدرسوخته‌هایی هستند
به من مربوط نیست دیگر
که حکم جلب دارد و
آبرو می‌برند...
پس ای ابر خطاپوش ببار...

به من مربوط نیست که بگویم آقای "ایکس" که کمی چاق است
که بود و کجا بود
و چه شد که شد و افتاد
یا اقای "وای" که شکل مستر فلان بود
یا آقای "زد" که لاغر است و مدام قول می‌دهد
اصلا که بوده‌اند و کجا بودند
یا این که این جماعت زیبایی اندام
چه ارتباطی با سیاست دارند
ای کاشکی آقای "ایگرگ" این الف بچه‌ها را نمی‌آورد...
(این ایگرگ می‌تواند آقای آلبرت انیشتن باشد
که لابد ارتباطی با اختلاس هم دارد)
من فقط باید بنویسم آقای "ایکس" و "زد"
و شما خیال کنید که آنها آقای سنگ پایند یا آقای رب گوجه فرنگی
وقتی که قاط می‌زند اقتصاد سیاسی
سیاست فرهنگی
باید که هنگ کند
اشعار من
و گاه شعر همین می‌شود که می‌بینی
البته ما شاعران می‌دانیم که حال سیاست خوب نیست
البته ما دانش آموزان می‌دانیم
تا وقتی اختلاس حل نشود
کیف قاپها تمام نمی‌شوند
البته ما ریزه میزه‌ها می‌دانیم
که اختلاس ریشه داشت در حرمسرای آقامحمدخان قاجار
در سبیل ناصرالدین شاه
و ریشه دارد در ویلاهای کانادا

پس ربطی به رییس بانک ملی ندارد
که رفته است دوش آب خنک بگیرد در جایی مثل پپسی
البته ما شاعران می‌دانیم
که دولت بی تقصیر است
و مجلس محترم بی تقصیر است
حتی آقای "ایگرگ" و "زد" بی تقصیرند
گناهکار واقعی نیروی جاذبه زمین است
و من هم بی تقصیرم
اما

وقتی کسی معذرت نمی‌خواهد
من عذر می‌خواهم از همه
مردم عذر می‌خواهند از شما
ما را ببخشید آقای "ایکس"
تصدقت بروم آقای "ایگرگ"
شما بی نظیرید آقای "زد"...


شعر ظنز کریمی به دولتیان


حاج محمود کریمی ذاکر خوش ذوق اهل بیت (ع) با توجه به فرا رسیدن عید سعید فطر شعری طنز را با اشاره به برنامه خنده بازار صدا و سیما سروده است 



آی آقای بوق خالی بند / بوق ها را نریختی به حساب

بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بی حساب و کتاب

 

همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی

بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی

 


ادامه مطلب ...

والنتاین خط امامیها!!!

گوشی شیخ اصلاحات زنگ می خوره. شیخ خوب نگاه گوشی میکنه و چون  

 

نمیتونه شماره رو بخونه و فارسیش هم ضعیفه، گوشی رو برداشت و گفت:  

 

 

دفتر غلام کرباسچی، من مسئول دفترشون هستم. از پشت گوشی  

 

شاه سلطان حسین جون بهش میگه: این خنگ بازیها چیه؟ مگه خبر نداری  

 

روزوالنتاینه؟ کروبی میگه: والنتاین چیه؟ والنتاین رو کی کشت؟ کجا دفنش  

 

کردن؟ به کی رای داد و.. دهنش کف میکنه و ساکت میشه. سلطان حسین .. 

 

جون گفت: والنتاین همون روزیه که حاجی شهرام برات لوپ لوپ جایزه  

 

دارخرید.والنتاین رو ننه جونت فهمید تو نفهمیدی؟. شیخ دوباره میگه: بگید  

 

والنتاین بیاد پیشم. شاید الان زندان باشه، احتمالا کرباسچی هم  

 

میشناسش. 

ومن یه نامه از امام دارم در مورد شب والنتاین و.... تلفن قطع میشه.


- آقای چیز به شاه سلطان حسین جون زنگ میزنه و میگه کجایی؟ حسین میگه: ایتالیا.  

 

 آقای چیز: تو این شرایط چیز تو چیز رفتی ایتالیا چیزکار کنی؟ سلطان حسین جون: روز  

 

والنتاینه و من قصد دارم از زحمات بانوان ایتالیایی و به خصوص نسل جوونش به جهت  

 

نوعدوستی تشکر کنم. پریالسال خیلی مهمون نوازی کردن و خیلی خوش گذشت. دستای منو  

 

به گرمی فشردن و میدونی ایرانیا هم مهمون نوازن و منهم جبران کردم و دستای پرمهرشونو به  

 

 

گرمی فشردم. آقای چیز: من یه فرد انقلابیم بیام والنتاین چیکار؟ راستی والنتاین مرده یا  

 

زندس؟ 

  

اگه زندس مجلس ختمش کی هست تا بیام؟ خدا رو خوش نمیاد تو مجلس ختم شرکت نکنی.  

 

سلطان حسین جون: منکه تازه سفرم شروع شده، الان بانو چویی- یانگوم- سوسانو و...  

 

همه  هستند. آنجلینا هم سلام میرسونه و میگه: رای من کو؟ الان دارم در مورد نقش  

 

دختران ایتالیایی در پیوند اسلام و مدرنیته صحبت میکنم. قذافی هم داره با چند تا خانم صحبت  

 

میکنه تا ارشادشون کنه!!!. انشاله با دست پر برمیگردم.  

 

منبع : حسین قدیانی   افق


 و این داستان ادامه دارد حتما بخوانید  

ادامه مطلب ...

جبهه چندپهلو توسط اصولگرایان

 

زمانی که   تهران در آتش خودکامگی اقلیت تمامیت خواه میسوخت...  

  1. دکتر حداد عادل که با استدلال های متقن اردوگاه سبز را به هم ریخت  
  2. دکتر ولایتی که با نهایت تواضع تا آنجا که توانست در روشن شدن اذهان  
  3.  مردم منصف ما کوشید
  4. دکتر رضایی...
  5. دکتر لاریجانی...
  6. دکتر قالیباف...
  7. دکتر مطهری...

 اما در مورد گزینه های 3 تا 6 باید مفصل تر سخن بگوییم

دکتر رضایی

دکتر رضایی که خود یک سر ماجرا بود و شاید اگر با جرات تمام می ایستاد و اعلام می کرد که اشتباه می کنید دوستان ما باختیم. شاید کار با اینجاها نمی کشید. اما به هرحال دوستانشان به ایشان تلقین کردند که حد اقل 9 میلیون رای داشتی و همش رو دزدیدن!

البته ایشان کمی باهوش تر از دیگران بود و می دانست اگر میخواهد در عرصه سیاسی کشور بماند باید کمی محتاط باشد و به قول امروزی ها دوپهلویی پیشه کند.

 دکتر لاریجانی  

 در اوایل آنچنان تحت تاثیر تحلیل های خام و تهی بود که حتی پیشاپیش به موسوی تبریک هم گفت! همیشه مشکل من با این راست های سنتی و محافظه کار تحلیل های جامعه شناختی ضعیفشونه این یکی رو نمیتونم باهاشون کنار بیام! ضعف تحلیل اونا رو به پیش بینی غلط وا میداره

به هر حال ایشون هم تحت تاثیر این پیش زمینه کمی در شک و شبهه افتادند که نکند که ...

 لذا مدتی ساز دوپهلویی زدند اما به هرحال شکر خدا، صلای رهبر انقلاب ایشان را از چرت نا به هنگام پراند و انصافا پس از آن کم نگذاشتند.هرچند هر از گاهی یه 25/0 دوپهلو می شوند اما قابل اغماضه

دکتر قالیباف:

ایشون علی رغم این که دکتر احمدی نژاد عامل موثر انتخاب ایشون به عنوان نامزدی شهرداری بود اما هنوز طعم تلخ باخت 27 خرداد 84 رو از یاد نبرده و کمی بدش نمیاد خودش رو منتقد دولت نشون بده لذا در جریان فتنه کمی دو پهلو شد و مدتی تاخت البته این جا هم انصاف به خرج دهیم کفه پهلوی ولایت مداریش می چربید..

اگر کمی به این عزیزان اصولگرا توجه کنیم یک وجه اشتراک در همه آنها وجود دارد  .امید به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری

به هر حال احمدی نژاد رئیس جمهور است و برای پیروزی در دور بعد انتخابات می بایست وجهه منتقد گرفت چون تجربه سی ساله نشان داده مردم پس از 8 سال سکان ریاست جمهوری را به فرد دیگری با تفکرات متفاوت می دهند.( اما غافلند از احمدی نژاد این معجزه هزاره سوم! )

خب بگذریم به هرحال هدفشون جمع کردن رای های خنثی است.

لذا آقایان سعی داشتند تا با بیان مواضع نه سیخ نه کباب رای هردو طرف را در سبد خود داشته باشند.  

واما بریم سر اصل مطلب:

دکتر مطهری:

مواضع علی مطهری در دوران فتنه انتخابات و پس از آن هنگام تشکیل دولت دهم ،هر انسان آشنا با اندیشه های ایشان در دهه 70 را در فکر فرو می برد که به راستی چه اتفاقی افتاده است؟ زمانه عوض شده یا دکتر مطهری؟

اما روز به روز برمواضع دوپهلو وگاهی به سمت آن یکی پهلو! ایشان افزوده می شد. و تا کنون نیز ادامه دارد

در باب ایشون اوضاع فرق میکنه گمان نمیکنم رویای ریاست جمهوری در سر داشته باشند اما خب میدانند با این دوپهلویی در لیست اصولگرایان مجلس نهم جای نخواهند داشت در ضمن اگر وارد لیست اصلاح طلبان هم بشوند که عاقبتشان عاقبت واحدی نیکبخت ! خواهد شد لذا  علت دوپهلوییش رو مشخص کرد:

 مصاحبه ای از ایشان منتشر شد که درستی این فرضیه را حد اقل در مورد ایشان و دوستانشان ثابت کرد ایشان فرمودند "جامعه نیازمند گروه سومی است و از تند روهی های این دو گروه فعلی خسته شده است!"

ولی نفرمودند جامعه خسته شده از تند روی اصولگرایان چرا 25 میلیون رای به سبدشان ریخت؟

به نظر می رسد آقای مطهری از این همه عدم توجه به گفته هایشان خسته شده اند و دوست دارند با تشکیل یک حزب ،قدرتمند تر وارد فضای سیاسی شوند اقدام مبارکی است هرچه سلیقه های مختلف در چهارچوب نظام  بیشتر باشد کشور موفق تر خواهد بود اما در حزب جدیدشان دوپهلو نباشند تا مردم تکلیفشان را بدانند.

وگرنه حزب دوپهلوها عنوانی با مزه برای حزب تازه تاسیس خواهد بود!

به سایت جرس

سایت جرس در جدید ترین فراخوانی خود به سبزک ها گفته: 

 

" بابا اغتشاش که نمی کنید لا اقل برا زنده کردن این جسد متعفن! 

 

 شعر بگید 

 

اینهم شعر از دوستان نظام به جرسیها

 

                                                 ***

اتل متل توتوله یه جنبش کوتوله 

هم گاو داره هم پستون!

 

یک رای سبز بستون

 

اسمشو بذار خاله زری

 

تا که بگه دری وری

 

***

یه شیخ داریم قلقلیه

 

سرخ و سفید وگلیه

 

میزنی زمین نمیره هوا

 

میبریش هوا نمیاد زمین

 

ما این شیخ و نخواستیم

 

رای هامون رو نوشتیم

 

خدا بهمون عیدی داد

 

کی رای به شیخ مهدی داد؟ 

*** 

 

توی ده شلم رود

 

میر حسین یه جا نشسته بود

 

سن زیاد،عقل کوچیک ، روی سیاه، زبون درازواه واه واه

 

نه هاشمی نه خاتمی نه مرغ زرد کاکلی هیچ کس باهاش رفیق نبود

 

تنها کنار خل ها  نشسته بود با زهرا

 

زهرا میای آشوب کنیم نه نمیام نه نمیام  

 

 میای بزن بکوب کنیم نه نمیام نه نمیام

 

 

*** 

  

ندا نبودی ببینی ...

 

جنبش فنا شد   اینجا عزا شد     دنیا بر ما شد

 

آه و واویلا         کو اغتشاش ها؟ 

 

***  

یه جنبش!

 

وسط همه ملت اسیره!

 

اگه پول ارباباشون نرسه!

 

دیگه کارش تمومه و می مییره!  

 

***

یه جمع سبزپر نیاز، زبون هاشون خیلی دراز،  استاد رپ و راک و جاز

 

بن بست باز!

 

محله دروغ و آز  

 

***

 

مرغ جرس ناله سر کن

 

تخم سبزی به در کن

  

شیخ عاقل ،علم زهرا

 

آرزومون داده بر باد

 

ای خدا ای فلک ای طبیععععت

 

عبرت ما برای بشر کن 

***

 

ساده بگم ساده بگم سبزکی ام

 

اهل اون بالا بالا ها

 

شبا توی جکوزیم    شبا توی جکوزیم

 

ساده بگم ساده بگم سبزکی ام بوی جرس میده تنم من عاشق  

 

کروبی ام

 

من عاشق کروبی ام    

 

تناقض در گفتار علی مطهری

آقای مطهری باید یاد آور شوم دروغگو حافظه ندارد یعنی گفتن یک دروغ بیشمار  

 

دروغ به همراه خواهد داشت   

ایشان با عدم درک درست از وضعیت در حال سپری کردن اوقات خوششان می باشند ..... 

 

در زمان طاغوت یکی از نمایندگان در مجلس از وزیر نفت  

 

در خصوص پول نفت سئوال کرده بود 

 

گفتند سئوالت را بررسی می کنیم و جواب می دهیم شب هنگام درب منزل اقای نماینده به صدا در می آید در را که باز می کند اقای وزیر نفت با چند تا از دوستان برای شب نشینی آمده بودند و در آنجا به او می گویند که شما ادم خوبی هستید و ما می دانیم که شما نگران کشور شده اید  

 

شما نگران نباشید  

 

ما سعی خواهیم کرد که جواب قانع کننده ای برای شما پیدا کنیم ولی این جمدان را تحویل بگیر بعد ببینیم چه می شود نماینده بادیدن چمدان پر از پول سئوالش از وزیر نفت یادش می رود و بعد از خوش و بش اقای وزیر خداحافظی می کند و می رود 

 

 آقای نماینده از آن به بعد وقتی پولش تمام می شد از وزیر نفت سئوال می کرد بعد از مدتها از این قضیه در اخرین بار که از وزیر سئوال می پرسد شب هنگام بر خلاف گذشته یکی از افراد وزیر داخل منزل ایشان می شود و پاکتی کوچک و لی سنگین را به او می دهد 

 

 آقای نماینده وقتی پاکت را باز می کند نامه وزیر با یک کلت کمری روبرو می شود 

 

 آقای وزیر نوشته بود سهم شما از نفت تمام شده است   

ادامه مطلب ...