ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)
ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

دیدار با رهبر انقلاب

در روز اربعین حسینی افتخار زیارت مقام معظم رهبری  را پیدا کردم و واقعا حسنیه امام در محضر رهبری خیلی با صفا بود ایشان در اثین دیدار مطالب خیلی خوبی زدند و جا دارد همه یکبار دیگر بخوانیم  

عین همین قضیه در اربعینِ تبریز اتفاق افتاد. من در گذشته هم به مردم عزیز تبریز این را گفته‏ام؛ اگر حادثه‏ى بیست و نه بهمن در تبریز پیش نمى‏آمد، یعنى یاد شهداى قم به وسیله‏ى تبریزى‏ها آن جور با فداکارى زنده نگه داشته نمیشد، ممکن بود جریان مبارزه یک مسیر دیگرى را طى کند. بسیار احتمال داشت که این حادثه‏ى بزرگ با این شکلى که اتفاق افتاد، اتفاق نیفتد. یعنى قضیه‏ى تبریز و قیام مردم تبریز در بیست و نه بهمن یک حادثه‏ى تعیین کننده بود. ماجراى خونهاى ریخته شده‏ى در قم و اصل انگیزه‏ى حرکت قم را، ماجراى تبریز زنده و احیاء کرد. طبعاً مردم در این راه هزینه کردند؛ جانهاى خودشان، آسایش خودشان، امنیت خودشان، همه را خرج کردند، لیکن نتیجه‏اى که گرفتند، بیدارى کل کشور بود. لذا براى قم یک اربعین گرفته شد، براى اربعین شهداى تبریز در بیست و نه بهمن هم، چندین اربعین گرفته شد. این، گسترش حرکت را نشان میدهد. خاصیت حرکت صحیح این است.
متن کامل سخنرانی ایشان در 28/11/87 روز اربعین حسینی

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏
 

 خیلى خوش آمدید برادران و خواهران عزیز و خیلى خدا را شاکرم از اینکه بحمداللَّه این توفیق امروز براى ما دست داد که در این حسینیه، صفا و معنویت خانواده‏هاى شهید و جوانان عزیز و مردم باصفاى تبریز و آذربایجان، ما را به یاد حسین بن على (علیه الصّلاة و السّلام) مصفا کند و فضاى زندگى و محیط کار ما را با این توجهات و صفائى که همیشه در شما تبریزى‏هاى عزیز مشاهده کردیم، نورانى کند.
 این اقترانِ پر معنائى است. امروز روز اربعین است و حادثه‏ى بیست و نه بهمن تبریز هم یک حادثه‏ى اربعینى است. اربعین در حادثه‏ى کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیه‏ى کربلا انجام گرفت - آن فاجعه‏ى بزرگ اتفاق افتاد - و فداکارى بى‏نظیر اباعبداللَّه (علیه‏السّلام) و اصحاب و یاران و خانواده‏اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه‏ى اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبه‏ها و افشاگرى‏ها و حقیقت‏گوئى‏هاى حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) و امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانه‏ى پر قدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیرى را در محدوده‏ى وسیعى منتشر میکرد؛ و کرد. خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمیکنند که حقایقى را که فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلى‏ها از زبان زینب کبرى (سلام اللَّه علیها) یا امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلى چیزها را فهمیدند، ولى کى جرئت میکرد، کى توانائى این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقده‏اى در گلوى مؤمنین باقى بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد.
 مرحوم سید بن طاووس - و بزرگان - نوشته‏اند که وقتى کاروان اسرا، یعنى جناب زینب (سلام اللَّه علیها) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبداللَّه انصارى و عطیه‏ى عوفى نبودند، «رجال من بنى هاشم»؛ عده‏اى از بنى هاشم، عده‏اى از یاران بر گرد تربت سیدالشهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبرى آمدند. شاید این سیاستِ ولائى هم که زینب کبرى اصرار کرد که برویم به کربلا - در مراجعت از شام - به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضى استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیةاللَّه قاضى یک نوشته‏ى مفصلى دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدماء هست، این است که وقتى زینب کبرى و مجموعه‏ى اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیه‏ى عوفى و جناب جابر بن عبداللَّه و رجالى از بنى هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونه‏اى از تحقق آن هدفى است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنى گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم. از همین جا بود که ماجراى توابین به وجود آمد؛ اگر چه ماجراى توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصله‏ى کوتاهى ماجراى قیام مختار و بقیه‏ى آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجه‏ى در هم پیچیده شدن دودمان بنى‏امیه‏ى ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسله‏ى مروانى‏ها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنى در اربعین افشاگرى هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهاى آن افشاگرى هم در اربعین وجود دارد.
 عین همین قضیه در اربعینِ تبریز اتفاق افتاد. من در گذشته هم به مردم عزیز تبریز این را گفته‏ام؛ اگر حادثه‏ى بیست و نه بهمن در تبریز پیش نمى‏آمد، یعنى یاد شهداى قم به وسیله‏ى تبریزى‏ها آن جور با فداکارى زنده نگه داشته نمیشد، ممکن بود جریان مبارزه یک مسیر دیگرى را طى کند. بسیار احتمال داشت که این حادثه‏ى بزرگ با این شکلى که اتفاق افتاد، اتفاق نیفتد. یعنى قضیه‏ى تبریز و قیام مردم تبریز در بیست و نه بهمن یک حادثه‏ى تعیین کننده بود. ماجراى خونهاى ریخته شده‏ى در قم و اصل انگیزه‏ى حرکت قم را، ماجراى تبریز زنده و احیاء کرد. طبعاً مردم در این راه هزینه کردند؛ جانهاى خودشان، آسایش خودشان، امنیت خودشان، همه را خرج کردند، لیکن نتیجه‏اى که گرفتند، بیدارى کل کشور بود. لذا براى قم یک اربعین گرفته شد، براى اربعین شهداى تبریز در بیست و نه بهمن هم، چندین اربعین گرفته شد. این، گسترش حرکت را نشان میدهد. خاصیت حرکت صحیح این است.
 خوب، اینکه مال تاریخ؛ اینها مال گذشته است. سى و یک سال الان از بیست و نه بهمن سال 56 که این اتفاق در تبریز افتاد، میگذرد. سى و یک سال زمان زیادى است. خیلى از این جمع حاضر آن دوره را یا در دنیا نبودند - جوانها - یا اگر بودند، کودک بودند و درک نکردند. درس چیست؟ هر حادثه‏اى که از یک نیت درست، از یک فکر درست سرچشمه میگیرد - حوادث بزرگ با خود درسهائى دارد - درسى دارد؛ آن درسها را بایستى آموخت. درس حادثه‏ى بیست و نه بهمن، تأثیر هوشیارى، بیدارى، بهوش بودن، یک؛ و جرئت اقدام، دو - ملاحظه نکردن از سختى‏ها و خطرها - و امید به آینده، سه؛ این سه تا خصوصیت است. اولاً درک کند. خیلى‏ها اهمیت موقعیت را نفهمیدند. مردم تبریز موقعیت و حساسیت را درک کردند و اقدام کردند. خودِ این هوشمندى و درک موقعیت و حساسیت، یک امر مهمى است. بعدِ اینکه موقعیت حساس فهمیده شد، همت و جرئت براى اقدام وجود داشته باشد. این هم نکته‏ى دوم. و بعد هم این اقدام را از روى امید، با اتکاء به خدا، با توکل به خدا، با حسن ظن به خدا، انجام بدهند. بخشى از درسهاى بیست و نه بهمن اینهاست.
 این مردم اگر مؤمن باللَّه نبودند، اگر ایمان در درون دل این مردم موج نمیزد، آن آگاهى اگر هم به وجود مى‏آمد، به کار نمى‏آمد؛ به درد نمیخورد و به اقدام منتهى نمیشد. ایمان مردم، هوشیارى مردم، اقدام بموقع، همه‏ى اینها نقش داشت. این شد درس براى ما؛ امروز هم همین جور است؛ آینده هم همین جور است. حوادث را هوشیارانه باید دنبال کرد.
 خیلى از ملتها در مواقع حساس، حساسیت موقع را نفهمیدند. چون نفهمیدند، حوادث بر سر آنها بار شد، از روى آنها عبور کرد و غافل ماندند و لگدمال حوادث شدند. اگر آن روزى که بعضى از علما در مقابل خودکامگى‏هاى رضاخان ایستادند، همه با آنها همراهى میکردند، اگر آحاد ملت آگاهانه میفهمیدند که چه اتفاقى دارد در این کشور مى‏افتد و مى‏ایستادند، شاید ملت ما پنجاه سال جلوتر بود و خسارتهاى پنجاه سال دوران انحطاط رژیم طاغوتى و وابسته‏ى پهلوى را تحمل نمیکرد. غفلت موجب میشود که انسان این خسارتها را تحمل کند. غفلت نبایستى به خرج داد. اگر آن روزى که آمریکائى‏ها در این کشور کودتا راه انداختند - آمریکا و انگلیس تواماً، در سال 32 - حساسیتِ موقع درک میشد، اقدام مناسب انجام میگرفت، یقیناً سالها خسارتهائى که عاید شد براى کشور، پیش نمى‏آمد. هوشیارانه حوادث را باید رصد کرد.
 امروز ملت ما در مقابل خود یک جبهه‏ى گسترده‏اى را ملاحظه میکند که با همه‏ى توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامى را از خاصیت و اثر ضد استکبارى بیندازد. از اول پیروزى انقلاب، همان جبهه سعى‏اش این بود که نگذارد جمهورى اسلامى که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همه‏ى تلاش خودشان را کردند که جمهورى اسلامى را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسى کردند، محاصره‏ى اقتصادى کردند، جنگ تحمیلى را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسه‏هاى درونى را به جان انقلاب و نظام جمهورى اسلامى انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهورى اسلامى را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامى آن، سینه‏هاى سپرکرده‏ى مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشته‏اند. بحث مسئولین و دولت و بحث اینها نیست. یک وقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقه‏ى(1) یک نظامند؛ آن نظام براى استکبار خطرى ندارد. یک وقت یک نظام متکى به ایمانهاى مردم است، متکى به دلهاى مردم، به پشتیبانىِ عمیق مردم است، این نظام را نمیشود تکان داد. این را استکبار فهمیده است. همین راهپیمائى‏ها، همین 22 بهمن امسالِ شما مردم، این یک نمایش بسیار باشکوه و پرعظمت بود. پیشرفتهاى علمى، حضور جوانها در صحنه‏هاى مختلف، شعارهاى انقلاب که خوشبختانه زنده‏تر از پیش شده است - کسى از مسئولین با شرمندگى نسبت به شعارهاى انقلاب مواجه نمیشود؛ افتخار میکنند به استقلال، به آزادى، به اسلام، به این قانون اساسى معتبر و پرمغز و پرمعنا - نشان میدهد که نظام را نمیشود تکان داد. آنها به این نتیجه رسیده‏اند که باید از محتواى نظام هر چه میتوانند کم کنند. این تهاجم فرهنگى که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگى که انسان در بخشهاى مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهاى مختلفى مى‏بیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتواى خود، از مضمون اسلامى و دینى خود، از روح انقلابى خود تهى کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسى است که هوشیارى مردم را میطلبد. این هم مثل همان قضیه‏ى بیست و نه بهمن است. خیلى‏ها اهمیت بیست و نه بهمن را نفهمیدند، شما تبریزى‏ها این را فهمیدید، در مرحله‏ى عمل هم، این فهم خودتان را به کار بستید؛ در همه‏ى مقاطع همین جور است. اهمیتِ حوادث را باید ملت ما درک کند؛ و خوشبختانه امروز درک میکنند؛ ملت کاملاً هوشیارند. خود این هم یکى از برکات انقلاب و نظام جمهورى اسلامى بوده است. مردم بیدار شده‏اند، قدرت تحلیل پیدا کردند.
 همه بدانند که امروز دشمنان نظام جمهورى اسلامى از برکندن این بنیان مستحکم، احساس عجز میکنند؛ سعى‏شان این است که به وسائل گوناگون، به دست خودِ کسانى که تو این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند. جمهورى اسلامى، اسمش جمهورى اسلامى باشد، اسمش نظام انقلابى باشد، اما از محتواى اسلام، از محتواى انقلاب در آن خبرى نباشد. اسم چه ارزشى دارد؟ محتوا لازم است؛ محتوا مهم است. وظیفه‏ى من، وظیفه‏ى شما این است که از محتواى انقلابى، از اصول با ارزشِ انقلاب دفاع کنیم و نگذاریم این مبانى با ارزش و این ارزشهاى والا نادیده گرفته بشود؛ این وظیفه‏ى ماست.
 و بدانیم که خداى متعال پشتیبان مردمى است که با ایمان به او حرکت میکنند و اقدام و اِعمال قدرت انسانى و نیروى خود را در یک هدفى به کار مى‏اندازند. خداى متعال یقیناً آن کسانى را که در راه اهداف الهى اقدام کنند، کمک میکند. ما آنجاهائى که شکست خوردیم، آنجائى که خدا به ما کمک نکرده است، به خاطر این بوده است که کارِ درست را انجام ندادیم؛ سهم خودمان را نیاوردیم. اگر سهم خودمان را به میدان بیاوریم، خداى متعال هم کمک خواهد کرد. میفرماید: «اوفوا بعهدى اوف بعهدکم»؛(2) شما به پیمانى که با من دارید، عمل و وفا کنید، من هم به آن پیمان عمل میکنم؛ طرفینى است. خداى متعال که مالک جان و واهب همه‏ى مواهب به ماست، با ما قرارداد دو جانبه بسته است. شما عمل کنید، ما هم عمل میکنیم؛ یعنى خداى متعال این وعده را داده است. ما اگر به وظیفه‏ى خودمان عمل نکردیم، نمیتوانیم کمک الهى را انتظار داشته باشیم.
 بحمداللَّه ملت ایران نشان دادند که اهل اقدامند، اهل عملند. در طول این سى سال که دشمنان ما انتظار داشتند که شعارهاى انقلاب فراموش شود، امروز که شما در سى سالگى انقلاب نگاه میکنید به اجتماعات مردم، به اظهارات مردم، به شعارهاى مردم، مى‏بینید همان احساسات اول انقلاب و همان شعارها هست؛ این صراط مستقیم محفوظ مانده است؛ این خیلى چیز مهمى است. در انقلابهاى گوناگون تاریخ چنین چیزى را ما شاهد نیستیم. این به برکت ایمان به خدا و به برکت اسلام است. و شعارهاى انقلاب را بایستى حفظ کرد. این را باید جوانها بخصوص مغتنم بشمارند؛ قدر بدانند. خوشبختانه نسل جوان امروز ما زبده‏تر و کارآزموده‏تر از نسل جوان آن روز است. اگر آن روز غلبه با احساسات بود، امروز حضور جوانها در میدان به خاطر اندیشه و فکر است؛ صرف احساسات نیست؛ اگر چه احساسات هم هست و مهم هم هست؛ اما فکر هم هست، درک صحیح و حضور در میدان هم است.
 خداوند شهداى عزیز ما را با پیغمبر محشور کند؛ و امام بزرگوار ما را که سلسله جنبان این حرکت عظیم است، با اولیائش محشور بفرماید؛ و ان‏شاءاللَّه ماها را سربازان این راه و فداکاران این هدف مقدس قرار بدهد و روز به روز ان‏شاءاللَّه بر توفیقاتش نسبت به شما برادران و خواهران عزیز بیفزاید.
 والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏

1) مواجب‏خوار، موقوفه‏خوار
2) بقره: 40
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد