ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
دلم می خواست سقف معبد هستی فرو می ریخت
پلیدیها و زشتی ها به زیر خاک می ماندند
بهاری جاودان آغوش وا می کرد
جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا می کرد
بهشت عشق می خندید .. به روی آسمان آبی آرام
پرستوهای مهر و دوستی پرواز می کردند
به روی بامها ناقوس آزادی صدا می کرد
و در آنروز ترا سپاس می کردم
و بخود می بالیدم که هستند کسانی مثل تو و مثل من
کسانی که ایتام را نوازش می کنند و بر خود می بالند
و همچون شمع میسوزندو عشق را نثار دوستان علی (ع) می کنند