ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)
ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

آیا فتنه گران هنوز زنده اند

امیرمومنان علی (علیه السلام) : إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ; یُنْکَرْنَ مُقْبِلات، وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَات، یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ، یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً... «خطبه 93 بخش دوم» "هنگامى که فتنه ها روى مى آورد به شکل حق خودنمایى مى کند و هنگامى که پشت مى کند (مردم را از ماهیّت خود) آگاه مى سازد. در حال روى آوردن ناشناخته است و به هنگام پشت کردن شناخته مى شود; مانند گرد بادها به بعضى از شهرها اصابت مى کند و از بعضى مى گذرد."

بخش هایی از افشاگری شهید دیالمه نماینده جوان مردم مشهد درباره 

 

 افکار و ماهیت موسوی می تواند برای هضم این موضوع راهگشا  

 

باشد

 

" همین الآن افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست ولی متاسفانه نمی‌توانم کاری کنم. فقط می‌توانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم، کار دیگری نمی‌توانم بکنم. یکی از نمونه هایش را که می‌توانم به شما بگویم و آن هم آقای موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است. البته ایشان سابقه‌های قبلی هم در گروه‌های منفی داشته است. از جمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان و سامی و او همه در گروه نخشب بودند، بعد از آنجا جدا شدند، پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد، سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقل هستم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه [جمهوری اسلامی] هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است..." 


 ادامه مطلب را حتما بخوانید .

امیرمومنان علی (علیه السلام) : إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ; یُنْکَرْنَ مُقْبِلات، وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَات، یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ، یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً... «خطبه 93 بخش دوم» "هنگامى که فتنه ها روى مى آورد به شکل حق خودنمایى مى کند و هنگامى که پشت مى کند (مردم را از ماهیّت خود) آگاه مى سازد. در حال روى آوردن ناشناخته است و به هنگام پشت کردن شناخته مى شود; مانند گرد بادها به بعضى از شهرها اصابت مى کند و از بعضى مى گذرد."

در سالگرد حماسه بی نظیر 22 خرداد 1388 زمانه چنین می طلبد که جمع بندی اجمالی از ماهیت اقدامات سران فتنه و نیز نوع شکل گیری و سقوط این جریان با رویکردی واقع گرایانه و نیز به همراه نیم نگاهی به گذشته کسانی چون میرحسین موسوی در معرض قضاوت هم وطنان قرار گیرد.

میرحسین موسوی که در کنار همسر و مشاور خود علیرضا بهشتی ، این روزها در مرزهای رو در رویی با نظام بدون هیچ تفاوتی مواضع و سخنان اپوزیسیون خارج نشین را تکرار کرده و شیخ ساده لوح اصلاحات نیز با اغوای مشاوران و نزدیکان خود "طابق النّعل بالنّعل" همان مطالب را بر زبان جاری می کند بر خلاف تصور بسیاری ، در طی ماه های گذشته دچار انقلاب در ماهیت و تبدیل به ضد انقلاب درجه یک مقیم کشور نشده است بلکه شواهد موجود نشان از آن دارد که موسوی و همسرش از ابتدا نیز دل در گرو انقلاب نداشته و این اقتضای سال های نخستین انقلاب و جو ملتهب آن روزها بود که کسانی چون وی، موسوی خوئینی ها، کروبی، خاتمی و ... بر مسند قدرت نشسته و خود را یار غار انقلاب کنند. بخش هایی از افشاگری شهید دیالمه نماینده جوان مردم مشهد درباره افکار و ماهیت موسوی می تواند برای هضم این موضوع راهگشا باشد:" همین الآن افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست ولی متاسفانه نمی‌توانم کاری کنم. فقط می‌توانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم، کار دیگری نمی‌توانم بکنم. یکی از نمونه هایش را که می‌توانم به شما بگویم و آن هم آقای موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است. البته ایشان سابقه‌های قبلی هم در گروه‌های منفی داشته است. از جمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان و سامی و او همه در گروه نخشب بودند، بعد از آنجا جدا شدند، پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد، سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقل هستم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه [جمهوری اسلامی] هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است..."

میرحسین موسوی که این روزها در قامت سرشبکه اصلی جریان فتنه و اغوا ایفای نقش می کند بر خلاف تصور بسیاری از مردم که تا پیش از این از وی به دلیل نخست وزیری در دوران جنگ، تصویری رویایی داشتند در همان دوران نیز یکی از اصلی ترین موانع تقویت رزمندگان اسلام و پشتیبانی از جبهه های جنگ به شمار می رفته است که شواهد و اسناد بسیاری موید این موضوع هستند به گونه ای که مسئولان به جا مانده از آن دوران معتقدند که آن کس که جام زهر را به دستان مبارک حضرت روح الله داد کسی نبود جز میرحسین موسوی که امکانات و ظرفیت های دولت خود را در جهت تقویت جبهه ها به کار نگرفته و در بعد دیپلماسی نیز به تنها مسئله ای که کمک نکرد موضوع حمایت از جنگ و تقویت رزمندگان بود.

همچنین، باید دانست، میرحسین موسوی که به یکباره در نزاعی زرگری با سید محمد خاتمی به صحنه رقابت ها وارد شد، با توجه به تجربه ای که از زمان نخست وزیری خویش داشت تنها برای کسب کرسی ریاست جمهوری و تبدیل شدن به دومین مقام عالی کشور به صحنه کار و زار سیاسی پا نگذاشت. میرحسینی که در زمان دوم خرداد و پس از آن با هر بار مراجعه اصلاح طلبان برای حضورش در صحنه سیاسی دو شرط افزایش اختیارات رئیس جمهور و نیز در اختیار داشتن رسانه ای مستقل و ملی را به عنوان پیش شرط های خود اعلام می کرد از سال های پیش به همراه طیفی از نزدیکان خود که در زمره تندروترین افراد به شمار می رفتند براندازی نظام و سقوط انقلاب اسلامی را در سر می پروراند. با عنایت به این مسائل، این روزها که غائله فتنه با مدیریت مدبرانه مقام معظم رهبری به تاریخ پیوسته است شایسته است با دسته بندی خبری و نه تحلیلی، شمّه ای از مطالبات و نیات واقعی سران فتنه و جریان حامی براندازی نرم مورد مداقه قرار گیرد.

1- اولین و اصلی ترین خواسته فتنه گران که در دو سال پیش از انتخابات در جلسات محفلی آنان محور قرار گرفته و بر طبل آن نواخته می شد طرح تزلزل در اصل ولایت فقیه و نیز تضعیف رهبری معظم انقلاب بود. به گونه ای که تمامی سران فتنه با رهبری مرد خاکستری این جریان، اصل را بر ساقط کردن ستون اصلی انقلاب و کم اثر و تشریفاتی کردن ولایت مطلقه فقیه قرار داده بودند. بر همین اساس است که مستندات به دست آمده از سناریو پردازان فتنه آشکار کرده است که مخالفت با احمدی نژاد بهانه ای بیش نبود تا با اتکا بر آن اصل نظام و تضعیف رهبری عملیاتی شود. طرح شورای فقهی، لشگر کشی به خیابان ها و نیز برنامه هتک و توهین به جایگاه ولایت و رهبری از جمله اقدامات این جریان برای کم اثر کردن مفهوم و مصداق رهبری در نظام اسلامی بود.

2- دومین هدف فتنه گران، از حیّز انتفاع انداختن نهادهای اصلی و سرمایه های واقعی انقلاب به مانند سپاه پاسداران، شورای نگهبان، صدا و سیما و مجلس خبرگان بود. از ماه های پیش و حتی از یک سال و نیم پیش از انتخابات، جریان فتنه به گونه ای هدفمند طرح تضعیف این نهاد ها با محوریت طرفداری آنان از فرد و جریانی خاص را در دستور کار قرار داده بود تا با جنگ روانی ایجاد شده بتوانند از نفوذ و اقتدار این نهادها در مواقع حساس بکاهند. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: "دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنه‌ى بعد از انتخابات - اولین کارى که شد، تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنى‌ها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند." )دیدار بسیجیان، چهارم آذرماه هشتاد و هشت)

3- هزینه تراشی برای نظامی که با خون صدها هزار شهید آبیاری و بیمه شده است از دیگر اهداف اصلی جریان فتنه بود. ترویج نافرمانی مدنی با کشاندن هواداران به خیابان ها و حتی اجیر کردن اراذل و اوباش جهت ایجاد درگیری و اغتشاش، راه اندازی و اجرای سناریوی حساب شده تقلب که با کمیته صیانت از آرای اصلاح طلبان کلید خورده و با اغتشاشات خیابانی و هزینه تراشی های مادی و معنوی برای نظام به پایان رسید.

بررسی دقیق این هزینه تراشی ها آنگاه جالب می شود که متوجه شویم بر اساس اسناد موجود، موضوع تقلب در این انتخابات در ماه های ابتدایی سال 86 یعنی دو سال پیش از انتخابات با محوریت یک آقا زاده فتنه گر و طراحی و پیاده سازی نامزدهای انتخاباتی در دستور کار قرار گرفته بود تا در اقداماتی گام به گام ابتدا موضوع تقلب را به نظام قبولانده آنگاه با ابطال انتخابات راه را برای تحمیل خواسته های ناحق خود و نیز زیر پاگذاشتن قانون اساسی باز کنند.

4- این روزها که به قدر کافی زمان و نیز امکانات لازم برای شناخت بهتر جریان فتنه به دست آمده است کم تجربگی و خامی سیاسی است اگر گمان کنیم که این رخدادها تنها تصفیه حساب هایی درونی و نوعی جریان سازی انتقادی در میان گروه های داخلی بود. چرا که ملاقات های حساب شده حامیان اصلی فتنه گران با دشمنان انقلاب و حتی کشورهایی که دندان برای تمامیت ارضی کشور تیزکرده اند و حمایت بی شائبه آنان و سفارتخانه هایشان از کودتای مخملین پس از انتخابات جایی برای ساده انگاری و نگاه منتقدانه به این جریان و سران آن، به خصوص کسانی چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی و سید محمد خاتمی و موسوی خوئینی ها نگذاشته است. حمایت رسمی شاهزاده ها و امرای عرب از این جریان، ملاقات های رو در روی مکرر با ماموران سرویس های جاسوسی بیگانه و دریافت پول های هنگفت از کشورهای خارجی در همین راستا ارزیابی می شود.

5- چالش های امنیتی بر سر راه نظام از جمله برنامه های حساب شده فتنه گران برای زمین گیر کردن نام بود. حضور کارکشته ترین افراد سرویس های امنیتی سال های اول انقلاب و دوران دولت سازندگی و اصلاحات از نقاطی بود که کمتر بدان توجه شد تا با در نظر گرفتن این موضوع مشخص شود که تمامی هجمه های امنیتی ماه های پس از انتخابات که هر یک ظرفیتی بزرگ برای براندازی نظام را داشتند در توان و اندازه مشتی اراذل و اوباش خیابانی نبود بلکه این آشوب ها و تحرکات ضد امنیتی ساخته و پرداخته کسانی بود که سال ها در این سیستم ها کار کرده و نقاط قوت و ضعف آن را به خوبی می شناختند.

نکته پایانی؛

هر چند فتنه ای که به حق "الفتنه اشدّ من القتل" است با درایت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای به مانند بسیاری حوادث تلخ دیگر نتوانست بهره ای از این انقلاب و مردمان آن بگیرد اما نباید از نظر دور داشت که علاوه بر سران فتنه که هر ساعت و لحظه مشغول پیاده سازی منویات دشمنان قسم خورده انقلاب هستند، هم اکنون هستند کسانی که تمامی این اغتشاشات و آشوب ها از شالوده ی فکری آنان سرچشمه گرفته و بدیهی است که اینان در اولین فرصت به دست آمده بار دیگر به فتنه تراشی و هجمه جدی تر علیه انقلاب خواهند پرداخت. به همین علت، لزوم توجه بیشتر و رصد برنامه های این افراد که هیچ یک ناشناس نیستند بیش از پیش بایستی در دستور کار نهادهای مسئول قرار گرفته و بار مسئولیت اصلی بر عهده کسانی باید قرار گیرد که اینان را شناخته و از اهداف شوم آنان اطلاع دارند. تا با اطلاع رسانی به موقع در این رابطه نظام را در برابر خطرات احتمالی این فتنه گران مصون بدارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد