عوامل و ماموران محترم شهرداری تشکر .

در صبح روز سوم مهر 90 به محض ورود به خیابان احساس می کردیث که امروز با همه روزها فرق دارد مردم جور دیگر بودند انگار همه به یک جشن عمومی می رفتند اکثرا با چهره خندان به دور بر نگاه می کردند ماشینهای شهرداری زودتر از همیشه خیابانها را آب و جارو کرده بود

یک اتفاقی شاید افتاده بود مردم بدون اینکه با همدیگر صحبت کنند شادی خود را تقسیم می کردند

هر چه جلوتر می رفتی تفاوتها بیشتر می شد مقابل مدرسه پسرم ترمز کردم و او نیز مثل همه خوشحال به داخل مدرسه رفت ماموران و عوامل زحمت کش شهرداری در حال چیدن گل مقابل درب وردودی مدرسه بودند و یک جعبه شیرینی و لوح سپاس از طرف شهرداری و شورای اسلامی شهر را به مسئولین مدرسه تحویل می دادند ( این جعبه شیرینی برایم کار ابتکاری بود اما امشب یکی از عزیزان شهرداری گفتند که این کار هر سال ایشان یعنی شهرداری است ولی نمی دانم چرا ما امانت دار خوبی نیستیم . ...... بگذریم )  . اجمله  بازگشایی مدارس و هفته دفاع مقدس

گرامی باد بر روی تاکسیها جلوه دیگری داشت   

پاسداشت حرمت معلم و دانش آموز از هر شاخه گل و شیرینی برای معلمان مهمتر است بحث چیدن گل و یا شیرینی چند کیلویی نیست بلکه یک اقدام خوب فرهنگی و عمل به دستور مولا ی متقیان حضرت علی (ع) که فرمودند من علمنی حرفا فقد سیرنی عبدا  می باشد کار خوب را باید گفت و تشکر نیز کرد

لذا بااین همه مقدمه چینی باید جمله آخری را نیز بگویم :

عوامل و مامورین  محترم و زحمت کش شهرداری و شهردار محترم و شورای محترم اسلامی شهر سازمان تاکسیرانی و اتوبوس رانی بخاطر پاسداشت حرمت معلم و احترام به بازگشایی مدارس از آن همه زحمتی که به شهر ،  اعم از آب و جارو کردن شهر و گل و شیرینی و لوح سپاس تشکر می کنم

خدا قوت یا علی