لحظه های به یاد ماندنی

1- اولین نفری را دیدم که پیر مرد عصا به دست که با چشمان کم سو وارد شعبه اخذ رای شد و باقوت تمام و با صلابت به کاندیدای مورد نظر خود با داشتن سواد کم خودش رایش را نوشت و در داخل صندوق انداخت و چه لحظه با شکوهی بود

2- جوانی که  دچار حادثه شده بود و نمی توانست بخوبی بایستد  با کمک دوستان صمیمی خود با زحمت زیاد داخل شعبه اخذ رای شد توان ایستادن نداشت دوستانش یاری کردند تا بر روی  صندلی کمی استراحت کند همه کارهای اخذ رای ایشان بخوبی و در اسرع وقت با اینکه جمعیت زیادی در صف ایستاده بودند انجام شد و بعد خودش با زحمت زیاد رای  خود را درون صندوق انداخت و آرام آرام از شعبه اخذ رای خارج شد و مردم لحظه های شیرین آن جوان را با اشک شوق بدرقه کردند 

3- جوانی با ویلچر با زحمت بسیار در داخل صف قرار گرفته بود و هیچ نمی گفت چرا که خود را مقید به حضور و رعایت نوبت کرده بود سعی کردیم کار او نیز در اسرع وقت انجام گیرد تا بیش از این برایش زحمتی نشود سعی می کرد خود را آرام نشان دهد ولی شوق حضور چهره خندان جوان را زیباتر نشان می داد دوستانش کمک کردند تا رای خود را خودش داخل صندوق بیاندازد و چه با شکوه بود لحظه ای که با صلابت تمام خودش کار خود را به اتمام رساند و این یکی از لحضات شیرین تحمل صف طولانی اذخذ رای برای زنان و مردان حاضر در شعبه بود

4- مسئول حفاظت شعبه از اولین ساعات حضورش چند صندلی داخل سالن تدارک دید و گفت نمی خواهد شاهد زحمت پیر مردان و یا پیر زنانی باشد  که برای حضور در انتخابات می آیند و واقعا نیز همانگونه شد که پیش بینی می کرد و او با اشک شوق نشستن پیر زنان و پیر مردان بر روی صندلیها را پاسخی بر دل خود می دید .

5- حضور ناگهانی مسئولین شهر به اتفاق فرماندار محترم و اصحاب رسانه در میان جمعیتی که برای انتخاب نماینده خود صف طولانی را تحمل می کردند خیلی دیدنی بود فرماندار محترم شوق دیدار مردم را در پای صندوقهای رای را با احوال پرسی از مردم و تشکر از حضورشان اعلام کردو بازدید غیر منتظره خیلی خوب و با تشکر مسئولین همراه وی به اتمام رسید ولی مردم همچنان منتظر وقت حضوراعلام حضورشان بودند    

 هرچه بگویم و بنویسم شاید ذره ای از حضور مردم را نتوانم انعکاس بدهم ولی باز می گویم مردم عزیر ایران زمین  تشکر تشکر تشکر